صبح که راه افتادند،منطقه بدجوری زیر آتش بود.مصطفی گاهی دفترچه اش را باز می کردوچیزی می نوشت.هوای خردادماه گرمای مطبوعی داشت.ماشین به سرعت در حرکت بود.مصطفی نگاهی به بیرون انداخت.بعدانگارکه متوجه چیزی شده باشد،با نگاهش برگشت وچیزی را دنبال کرد.

نگه دار!

…..مصطفی به طرف بوته ایبلندووحشی رفت.روی شاخه ی گردوخاک گرفته،بوته ی گل سرخی به چشم می خورد.مصطفی گل را نوازش کردولبخندزد:

«تواین همه انفجار،چطورتوسالم ماندی،آن هم به این سرخی؟

….بکی از رزمنده هااز دور صداکرد:

دکتر مواظب باشید…دشمن گرای مان را گرفته!»

کتاب اینجا چه می کنی گل سرخ؟اثر اضغرفکورزندگینامه داستانی از زندگی شهیدچمران است که در126صفحه توسط نشر شاهدبه چاپ رسیده است.