مراسم تودیع ومعارفه مدیر مدرسه علمیه خواهران حضرت زینب(س) میناب، با حضور مدیریت استان، امام جمعه وجمعی از مسئولین شهرستان در این مدرسه برگزار شد

به گزارش پایگاه خبری- اطلاع رسانی حوزه های علمیه خواهران، مراسم تودیع ومعارفه مدیر مدرسه علمیه خواهران حضرت زینب(س) میناب، عصر شنبه در سالن اجتماعات این مدرسه برگزار شد.

در این مراسم که با حضور حجت الاسلام والمسلمین عبادی زاده، حجت الاسلام والمسلمین معتمدی فر، رئیس آموزش وپرورش، رئیس اداره تبلیغات اسلامی، فرماندار شهرستان، معاونت فرهنگی استان وجمعی از اساتید وطلاب ودانش آموختگان در مدرسه علمیه خواهران حضرت زینب(س) میناب برگزار شد،از خدمات وفعالیت های خانم رویا بناکار در طی یک سال گذشته تقدیر شد.

در ابتدای این مراسم، حجت الاسلام والمسلمین عبادی زاده، ضمن عرض خیر مقدم به میهمانان محترم، از زحمات خانم بناکار تشکر کرد.

در ادامه امام جمعه شهرستان میناب نیز از زحمات وهمکاری های خانم بناکار تقدیر وسِمت مدیریت را به خانم میرجلیلی تبریک گفت.

خانم بناکار نیز برای خانم میرجلیلی آرزوی موفقیت وسربلندی کرد‌.

در پایان این مراسم نیز از خدمات خانم بناکار تجلیل وخانم میرجلیلی به عنوان مدیر جدید مدرسه علمیه خواهران حضرت زینب(س) میناب معرفی شد.

مقام معظم رهبری(حفظه الله):

در همه آثار اسلامی،مادونفر راداریم که از آنها به «ثار»تعبیر شده است.در فارسی ،ما یک معادل درست وکامل برای اصطلاح عربی«ثار»نداریم.وقتی کسی از خانواده ای از روی ظلم به قتل می رسد،خانواده مقتول صاحب این خون است.این را ثارمی گویندوآن خانواده حق دارد خونخواهی کند.اینکه می گویندخون خدا،تعبیر خیلی نارساوناقصی از ثار است ودرست مرادرانمی فهماند.ثار یعنی حق خونخواهی،اگر کسی ثاریک خانواده است یعنی یعنی این خانواده حق دارددرباره او خونخواهی کند.در تاریخ اسلام از دونفراسم واردشده است که صاحب خون اینها وکسی که حق خونخواهی اینهارادارد،خداست.این دونفر یکی امام حسین است ویکی هم پدرش امیر المومنین؛«یاثارالله وابن ثاره».پدرش امیرالمومنین هم حق خونخواهی اش متعلق به خداست.

مشاهده شده در کتاب انسان 250ساله (بیانات رهبر انقلاب درباره زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین ص106

شایدابن سعدنخستین کسی باشدکه درباره هشام کلبی سخن گفته است؛چون به طور شفاهی به هشام در ارتباط بوده واخبار وروایات از جمله اخبار مربوط به پدرش رااز او اخذ کرده است.به جز منابه رجالی وشرح حال نگاری،مرحوم زکی پاشادر مقدمه نخستین چاپ الاصنام ونیز استاد جلالی در مقدمه ترجمه الصنام درباره هشام به تفصیل سخن گفته وشرح عالمانه ای از هشام ارائه داده اند.

ابوالمنذرهشام بن محمدبن سائب کلبی تبارشناس بی مانند عرب ومورخ شهیر اسلام است.پدرش محمد بن سائب کلبی از علمای بزرگ است که یگانه دوران درباره اخبار وانساب عرب واز فقهاومفسران بود.خاندان کلبی از هواداران امام علی واهل بیت علیه السلام بودند.جدوی ،بشربن عمروباسه پسرش سائب ،عبیدوعبدالرحمن در جنگ جمل وصفین در شمارسپاهیان علی واز دشمنان امویان بودندودر جنبش های ضداموی مانندمصعب بن زبیر ودیر جماجم به رهبری عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضدحجاج شرکت داشتند.روایت مشهور در باره هشام نقل شده است که از رابطه بسیار نزدیک وی با امام صادق علیه السلام حکایت دارد.بر اساس این روایت ،هشام می گوید:بیمار شدم ودر اثربیماری هرچه می دانستم فراموشم شد.نزدجعفربن محمدعلیه السلام رفتم ونزد حضرتش نشستم وآن حضرت دانش رادر کاسه ای به من نوشانیدوعلمم باز آمدوفراموشی ونسیان از میان رفت .اونزدامام علیه السلام مقام خاصی داشت .نجاشی می گوید:هشام کلبی نزد امام صادق منزلتی داشت وامام اورابه خود نزدیک می ساخت.

یاقوت حموی با تعصبی که دارددر این باره می گوید:

دانشمندان در هیچ یک از امورعرب با هم اختلاف نکردندمگر اینکه گفتار ونظر هشام کلبی از اعتبار برتری برخوردار بود؛با این حال اومظلوم واقع شده وبا کلماتی تندآزار واذیت شد.اودر سال 204یا206درگذشت.

مشاهده شده در کتاب منابع تاریخی شیعه تا قرن پنجم اثر محمدرضا هدایت پناه ص201-202

وقتی کتاب منتخب الاثربه پایان می رسدمرحوم بروجردی خیلی آیت الله صافی را تشویق ودعا می کندوخودایشان برای چاپ این کتاب پول می دهند.کتاب شریف ابتدادر یک جلدنوشته شدولی وقتی شبهات بیشتری در باره مهدویت مطرح شدآیت الله مشغول شدندوکتاب مشتمل بر سه جلدکه شاید بتوان گفت هیچ شبهه ای از شبهات مهدویت نیست مگر این که در این کتاب به آن پاسخ داد ه شده است .ترجمه کتاب سلیس وروان است که به وسیله حجه الاسلام آقای احمدی تهرانی ترجمه شده است

مشاهده شده در افق حوزه ده اردیبهشت 1397

«خالده »دختر«عطاءثتنی»از زنان اهل علم اصفهان در نیمه اول قرن سوم هجری می باشد،پدرش «ابوزیدعطاءبن السائب بن مالک ثقفی»معروف به اعطاءالخشک»یا«عطاءاصفهانی»بوده است ولشکری داشته؛همچنین مدتی را به عنوان یکی از فرماندهان خلافت عباسی در خراسان به خدمت اشتغال داشته است.برخی باب عطادر اصفهان را از املاک ومستغلات اودانسته اندوبدومنسوب داشته اند؟

به نقل از «ابن حیان»و«ابونعیم»،پدر خالدنیزاز علمای زمان خودبوده چراکه اورادر زمره راویان حدیث ذکر کرده اند.

همسرخالده،«حفص بن فضل»نام داشت و«حسین بن فضل»پسر این بانونیز از شخصیت های موردوثوق واحترام واز بزرگان شهر اصفهان بود.

اوبعضی از دیدگاه ها ونظرات علمای کوفه رادر شهراصفهان نشر دادودر نهایت در سال 212فوت کرد.

مولف ،جایگاه این بانوی بزرگواروخاندان او اعم از پدر،شوهروفرزندانش را از جهت موقعیت اجتماعی وعلمی ارزشمندتوصیف کرده است ومی توان خالده را از حیث فرهنگی در زمان خود ممتاز دانست.

مشاهده شده در نمای حوزه سال یازدهم شماره 215ص 5