اولین گام تحقیق مسأله یابی است. محقق میبایست در ابتدا تفاوت موضوع و مسئله را مد نظر داشته باشد و با توجه به جزئیتر بودن مسأله از موضوع، منابع و روشهای کشف آن را نیز بداند. بر او لازم است مساله پژوهشی خود را با توجه به منابع کشف مساله (كتب، پاياننامهها، مراكز علمي-پژوهشي، سايتهاي تحقيقاتي، تجربيات شخصي، مراكز پاسخگويي به شبهات، محيط زندگي، مجلات و…) انتخاب نماید. او با در نظر داشتن هدف تحقیق خود، میزان ضرورت تحقیق و پیشینه آن را بررسی کرده، با تعیین کردن شیوه تحقیق، منابع و مآخذ مرتبط را استخراج نماید.
گام بعدی تدوین طرح تحقیق میباشد. در طرح تحقیق میبایست ابعاد و عناصر طرح مورد دقت قرار گیرد. مواردی چون بیان مساله، ضرورت، هدف، سوالات اصلی و فرعی، پیشینه، روش تحقیق، ساختار تحقیق، بخش ها و فصول، طبق ضوابط مركز مديريت، در طرح تحقیق باید مراعات گردند. مطالعه تحقيقات پاياني موجود در كتابخانه مدارس جهت تهیه طرحنامههای تفصيلي و اجمالي، روش مناسبی میباشد.
مرحله بعد مطالعه و جمع آوری اطلاعات میباشد. محقق با جستجو در منابع تحقیق خود به استخراج، ثبت و ضبط اطلاعات شناسایی شده پرداخته و ضمن فیش برداری و خلاصه نویسی، مآخذ مرتبط را مورد کنکاش قرار میدهد. بازديد از كتابخانهها، مشورت با کتابداران با تجربه، جستجوي اينترنتي در پايگاههاي پژوهشي و استفاده از نرم افزارها، ابزارهای مطلوبی برای کسب اطلاعات میباشند.
اطلاعات جمع آوری شده میبایست ساماندهی و طبقه بندی گردند تا دسترسی به آنها به سهولت انجام پذیرد و باعث صرفه جویی در وقت گردد. فیش برداری، خلاصه نویسی و اقتباس، از جمله روشهای دستهبندی و تجمیع اطلاعات میباشند. استفاده از نرم افزارهای فیش نگار پیشنهاد مناسبی میباشد.
نتیجه گیری، استنتاج يا استدلال و یافتن پاسخ سوالات مطروحه، مراحل پایانی تحقیق میباشد که باعث به ثمر رسیدن تحقیق میشوند.
البته یکی از مهمترین اصول تحقیق، رعایت صداقت و امانت داری میباشد. متخلق بودن به اخلاق پژوهشی میبایست سرلوحه امور باشد. «كونوا دعاة الناس بغير السنتكم».
نوشتن از دو فعالیت تشكیل شده است:
اول ـ نوشته عام:
بیان كتبی آنچه در درون آدمی هست و او میتواند به زبان عادی، دانستهها، خواستهها، اندیشهها، عواطف و تخیلاتش را بنویسد. این نوع نوشته، جنبه اطلاعرسانی دارد. به كسی كه این كار را انجام میدهد، نگارنده میگویند و این كار یك فن، مانند دیگر فنون است.
دوم ـ نوشته خاص:
در این نوع از نوشتن، مكنونات درون به بیان كتبی، هنرمندانه و زیبا نوشته میشود. در این صورت به او نویسنده میگویند و آن هم یك هنر است مانند هنرهای دیگر.
بنابراین، كسی كه میتواند نوشتهای بیغلط و قابل فهم بنویسد، نگارنده است، اما اگر افزون بر درستی و قابل فهم بودن، زیبا هم خلق كند، نویسنده است. بدیهی است در نگارش صرف، نیاز به ذوق نیست، بلكه تنها آموزش و دانش كافی است، اما در نویسندگی افزون بر آنها، به ذوق هم نیاز است. كسی كه میخواهد بنویسد «خورشید طلوع كرد و كمكم روشناییاش همه جا را فرا گرفت»، به ذوق خدادادی نیاز ندارد و افراد زیادی میتوانند این كار را انجام دهند، اما اگر میخواهد بنویسد: «گل خورشید شكفت و كمكم رایحه آن در همه جا پیچید»، باید ذوق و استعداد هنری داشته باشد.
بین تحقیق و تألیف، رابطه عموم و خصوص منوجه برقرار است؛ یعنی ممكن است تألیف، همراه با تحقیق باشد و ممكن است تألیف باشد، اما تحقیق نباشد یا تحقیق باشد، ولی تألیف نباشد. (استادی، 1386، ص11) تألیف از ماده «الف» به معنای پیوند زدن و به هم آمیختن و گردآوری مطالب مناسب است؛ یعنی مؤلف صرفاً گردآورنده مطالب از جاهای مختلف و تنظیمكننده مطالب و محتوای آن است كه با تتبع و پژوهش دیگران به دست آمده است. البته این امر میتواند مقدمه تحقیق نیز باشد. (محدثی، 1373، ص62)
آنچه در نویسندگی مهم است، این است كه نویسنده بتواند یا به صورتی خلاق و مولّدانه، موضوعی را پرورش دهد و بیافریند و یا اینكه با اتكا به معلومات و محفوظات خود، یافتههای ذهنیاش را با چینشی مرتب، قلمی روان و با رعایت اصول و قواعد نگارش خلق كند. باید دانست پس از شاهراه آموزش، دو راهه تحقیق و تألیف رخ مینماید. در مجموع، باید گفت نوشتن را باید با نوشتن آموخت و با تمرین و مطالعه مستمر، استعدادهای پنهان را شكوفا و قلم جامد را به روانی و زلالی نزدیك ساخت. برخی نویسندگان، كتابها را بر سه نوع تقسیم میكنند: چشیدنی، بلعیدنی و هضمكردنی. چشیدنی را باید گذرا عبور كرد. بلعیدنی، نكاتی مفید دارد اما، به تأمل و تعقل فراوان نیاز ندارد، مانند كتابهای تاریخی، قصه، رمان، فكاهیات و مجلات. هضمكردنیها به تأمل برای فهم نیاز دارند، مانند كتابهای فنی، علمی و تحقیقی و آموزشی. (محدثی، 1373، ص101 با تصرف)
مشاهده شده در سایت پویش مرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران