مراحل مهم پژوهش
1. مسئلهیابی، فرضیه و طرح تحقیق
ابتدا انسان دغدغه حل مشكل و مسئلهای را در ذهن میپروراند و تصمیم میگیرد كه در پی كشف این مجهول باشد. در واقع، انسان از مجهول به معلوم میرسد و این سؤالها و مجهولات مبنای هر فرضیه علمی را تشكیل میدهند. پس از طرح مجهول و تشكیل فرضیه، برای بررسی و اثبات آن باید طرح تحقیق ریخته شود. طرح تحقیق، قانون كار محقق است و هدف، محدوده كار، رئوس مباحث، ابزارها و روش تحقیق و منابع را روشن میسازد و مانع از پراكندهكاری و اتلاف وقت و نیرو میگردد.
2. انتخاب روش تحقیق
نویسنده مقاله تحقیقی به تناسب رشته و موضوع مورد بررسی، روش خاصی را در امر تحقیق انتخاب میكند. در عین حال، از برخی قواعد و روشهای عمومی نیز استفاده میكند كه تقریباً در تمام مقالههای تحقیقی، مشترك است. روش تحقیق به دو نوع میدانی و كتابخانهای تقسیم میشود.
3. گردآوری مواد پژوهش و منابع تحقیق
پس از عبور از دو مرحله اولیه، محقق به معلومات خویش مراجعه میكند و از میان دانش و محفوظات خود، آنچه را با فرضیه و مجهول وی ارتباطی دارند، برمیگزیند، مرتب میكند و مقدمات استدلال خود را تشكیل میدهد. در اینجا نوع و میزان معلومات، مؤثر است. همچنین تسلط او بر ابزار و تكنولوژی روز در استفاده بهتر از منابع مكتوب و فضاهای مجازی اهمیت دارد.
این مرحله با كتابشناسی آغاز میشود. سپس در حوزه مقالات به تفحص مینشیند و از پایاننامهها نیز غافل نمیماند. باید توجه داشت كه در به كارگیری منابع، اصالت با اعتبار منابع است، نه تعدد آنها. همچنین فهرست منابع و مآخذ، نشاندهنده اعتبار علمی نوشته و بیانگر اشراف نویسنده بر منابع است. محقق باید تلاش كند از منابع قدیمی و جدیدترین تحقیقات، به درستی استفاده كند.
4. تنظیم مطالب و نتیجهگیری
اساساً مشكل اساسی در تنظیم مطالب، در فقدان یا نقصان طرح تحقیق بروز میكند. در صورتی كه محقق از ابتدا نقشه راهی بر اساس چارچوب نظری و با تكیه بر فرضیات پیشبینی شده داشته باشد و بداند كه در جستوجوی چیست، در آن صورت، منابع هم با او همراه میشوند و در خدمت اهداف علمی او قرار میگیرند. البته مشكل دیگری هم در تنظیم مطالب وجود دارد كه حاكی از ناورزیدگی در قوه تعقل و تفكر است كه به ممارست و تمرین بیشتر نیاز دارد.
مسئله تحقیق
موضوع تحقیق باید به روشنی مشخص و تعریف شده باشد. چه بسا، علاقه به موضوع، ناشی از پیچیدگی آن و تنوع اندیشه دربارۀ آن باشد و پرداختن به چنین موضوعی، ما را به نتایج جامع و مطلوبی نرساند. بهترین راه، بررسی نظاممند یک موضوع، تقلیل آن به سؤال یا سؤالهایی قابل تحقیق است. تبدیل اندیشهها در موضوعهای کلی به سؤالها و سپس اصلاح و پیرایش آنها و رسیدن به مسئله تحقیق، شامل یک فرایند آزمایش و خطاست.
هر پژوهش علمی با مسئلهای آغاز میشود و سپس با طرح سوال در پی پاسخ گویی به امور ناشناخته و مبهم بر میآید.
باید توجه داشت که پایاننامهای که به تتبع موضوع محورانه و موضوعهای وسیع میپردازد، ظرفی وسیع، اما بدون عمق است. در حالی که پژوهش مسئله محور به پایاننامه، غنا و ژرفای ویژهای میبخشد. اگر موضوع رساله گسترده باشد، غنایی کافی نمییابد و هر چه جزئیتر و تخصصیتر باشد، ارزشمندتر میشود و دستیابی به اهداف نیز آسانتر خواهد بود. برای نمونه، پژوهش در مورد شفاعت، موضوع محوری است، اما هدایت این موضوع به سوی مأذون بودن در شفاعت یا طلب شفاعت در دنیا یا آخرت، تبدیل موضوع به مسئلهای خاص و عنوانِ قابل تحقیق است؛ به این صورت که آیا در شفاعت، اذن خداوند نیز دخیل است یا میتوان در دنیا هم از شفاعتکننده طلب شفاعت کرد یا اینکه این امر، تنها در آخرت ممکن میشود؟ در این حال، موضوع به مسئله تبدیل شده است. محقق در برخورد با یک مسئله، آن را به سؤال تبدیل میکند و همچنین از سؤال خود یک فرضیه میسازد و آنگاه فرضیه را به آزمون میگذارد، مانند اینکه در مسئله مأذون بودن در شفاعت، ابتدا آن را به سؤال تبدیل میکند که آیا مأذون بودن در شفاعت لازم است؟
سپس بر مبنای همین سؤال، فرضیهای بنا مینهد که پاسخ حدسی اوست؛ مانند اینکه بگوید بر اساس آموزههای کتاب و سنت، مأذون بودن در شفاعت لازم است. سپس، همین پاسخ حدسی را به آزمون میگذارد و با بررسی در متون دینی، آن را اثبات یا رد میکند.
عناصر مهم در مسئلهیابی
مسئله، تودهای از سؤالهایی بیپاسخ است که با توجه به واقعیتهای موجود و خلاء معرفتی آن، در ذهن پژوهشگر شکل میگیرد. البته همه سؤالهای ذهنی، قابل پژوهش نیستند؛ سؤالهایی مهماند که ارزش تحقیق و تازگی و اولویت داشته و نیاز جامعه علمی را برآورده سازند و امکان دستیابی به منابع برای پاسخگویی به آنها وجود داشته باشد. با توانمندی محقق هماهنگ بوده و قلمرو و حدود آن مشخص باشد. البته تعیین نوع مسئله، تعیین طرح دقیق و عنوان مناسب و پیشینهسازی مسئله، فرضیه یابی و روششناسی مسئله نیز مورد انتظار است.
تبارشناسی مسئله
شناختِ نژاد، نسل و خاستگاه، اهمیت بسیاری دارد. باید بدانیم که مسئله مورد نظر در چه علمی ریشه دارد و در چه شاخههایی قابل بحث است. با تبارشناسی درست، محقق از هر خلط و خطایی ایمن میماند، مرزبندیها را به درستی میشناسد، تحقیق خود را سامانمند میکند و چارچوب نظری، اصول، ضوابط، روشها و ابزارهای تحقیق را از همان گسترۀ خاص دریافت میدارد. درواقع، نوآور بودن نیز در گرو تبارشناسی دقیق است؛ زیرا ملاک نوآوری در تحقیق، توجهی موشکافانه به تاریخ علم و تولید علم، به معنای رسیدن به امری جدید در تاریخ علم است. نکته اساسی اینکه، وقتی به یافته تازهای رسیدیم، ممکن است آن پدیده نوین، مسئله، نظریه یا روشی تازه باشد.
اقسام مسئله
شاید بتوان مسئله را به فقهی، کلامی، فلسفی، روایی، تفسیری، تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مانند آنها تقسیم کرد. این تقسیمبندی در اثر یک تبارشناسی درست صورت میپذیرد.
البته گاهی تقسیم مسئله به اعتبار، پیشینه، شخصی بودن، علمی بودن، هدفمندی و مانند آن هم قابل توجیه است.
طرح مسئله
بهترین راه طرح مسئله این است که در چند سطر اول به حقایق و واقعیتها در قالب چند جمله خبری اشاره کنیم و پس از این مقدمه چینی ماهرانه، به شکلی طبیعی و منطقی، یک سؤال عمیق و نسبتاً کلی طرح کنیم. البته باید توجه داشته باشیم که انتقال از واقعیتهای موجود به این پرسش، باید به صورت طبیعی انجام شود و به عبارتی، وصلۀ ناجوری نباشد.
بایستههایی درمورد انتخاب مسئله پژوهشی
در انتخاب مسائل پژوهشی، به نکتههایی باید توجه داشت که مهمترین آنها عبارتاند از:
1. پرهیز از دوباره کاری در تحقیقات و وفاداری به تحقیقات انجام شده پیشین؛
2. مهم بودن مسئله تحقیق و ارزش بررسی داشتن آن (جدید و بدیع بودن موضوع، حد و مرز داشتن، مبهم نبودن و برخورداری از اهمیت و اولویت)؛
3. علاقهمندی، کنجکاوی و کشش علمی برای شناخت آن؛
4. بهرهمندی از آموزش لازم و برخورداری از شرایط و توانمندی مناسب (متناسب بودن با توانایی، دانش و مهارت پژوهشگر)؛
5. فراهم بودن اطلاعات برای سنجش و عملی بودن روش تحقیق؛
6. وجود وسایل و امکانات، منابع و اسناد مورد نیاز تحقیق و اطمینان نسبی به موفقیت آمیز بودن آن؛
7. پیشبینی مسائل، موانع، رویدادها و خسارتهای احتمالی در رابطه با تحقیق؛
8. وجود زمان لازم برای انجام تحقیق؛
9. توجه به کُنه و جنبههای مسئله تحقیق با عنایت به سؤالهای زیر:
1ـ 9. آیا زمینه مسئله، گستردگی و ویژگیهای آن با توجه به پیشینه تحقیق بیان شده است؟
2 ـ 9. آیا مسئله، دامنۀ مطالعه را محدود میکند؟
3 ـ 9. آیا مسئله قلمرو علمی تحقیق را مشخص میکند؟
4 ـ 9. آیا اهمیت مسئله، بر حسب یک یا چند ملاک زیر بررسی شده است:
الف) دستیابی به یک شیوۀ نو در اجرای امور؛
ب) تدوین یک نظریه؛
ج) عمومیت بخشیدن و گسترش دانش و نظریههای علمی؛
د) پاسخگویی به مسائل جامعه؛
هـ ) پیشبرد روش شناسی در تحقیق؛
5 ـ 9. آیا میتوان در مورد آن فرضیههایی مطرح کرد؟
6 ـ 9. آیا فرضیههای تحقیق، قابلیت جهتدهی و هدایت سامانمند به تحقیق را دارد؟
7 ـ 9. آیا متغیرهای پژوهش در آن مشخص است؟
8 ـ 9. آیا تعریف عملیاتی متغیرهای آن امکانپذیر است؟
راههای انتخاب مسئله تحقیق
مسئلهشناسی، ممکن است به یکی از طرق زیر انجام پذیرد:
الف) تجارب شخصی؛
ب) کنجکاوی در اطلاعات منتشره از سوی رسانهها؛
ج) بهرهگیری از دانش تخصصی؛
د) تمایل به حل یک مسئله؛
ه) بهرهگیری از فرصتها و تهدیدات پیش آمده؛
و) وقایع زندگی روزمره؛
ز) تأکید بر احیای ارزشهای فردی؛
ح) مشاوره با متخصصان مجرب؛
ط) مراجعه به منابع و مقالههای تخصصی؛
ی) مراجعه به منابع الکترونیکی و محیطهای مجازی؛
ک) بررسی قسمت انتهایی پایاننامهها که دریچههای جدیدی از موضوع را گشودهاند.
خطاهای احتمالی به هنگام انتخاب مسئله
از آنجایی که انتخاب مسئله تحقیق، از پیچیدگی و ابهامهای بسیاری برخوردار است، بیشتر محققان در تشخیص مسئله دچار مشکل میشوند. این مشکل، هنگام پیدا کردن مسئله تحقیق، بیشتر خود را آشکار میسازد؛ زیرا در پژوهشهای غیردانشجویی، بیشتر، سفارشدهنده تحقیق مسئله تحقیق را بیان میکند و یا اینکه مسئله در یک فرایند آسیبشناسی تعریف و تدوین میشود. اما پژوهشگران به هنگام انتخاب مسئله پایاننامه، خود معمولاً مرتکب چهار نوع اشتباه عمده میشوند که عبارتاند از:
1. مسئله را بدون تحلیل جنبههای گوناگون آن، شتابزده انتخاب میکنند؛
2. بدون مطالعه منابع مرتبط با موضوع، مسئلهای را انتخاب میکنند؛
3. پیش از انتخاب مسئلهپژوهشی، روش اجرای تحقیق را مشخص میکنند؛
4. به جای تعریف دقیق و روشن مفاهیم موجود در مسئله، آن را به صورت کلی توصیف میکنند.
به طور کلی، آنچه اهمیت دارد، این است که بدانیم در پی پاسخگویی به چه مسئلهای هستیم و به عبارت دیگر، باید مطمئن شویم که پیامدها و علایم یک مشکل را به عنوان مشکل اصلی در نظر نگرفتهایم.
بیشک، شناخت مسئله اصلی، بیش از حل مشکل اهمیت دارد؛ زیرا ممکن است هزینه و زمان بسیاری برای یک مشکل فرعی و کم اهمیت به کار گرفته شود. بنابراین، پیش از هر چیز باید اطمینان یافت که آنچه توجه ما را به خود جلب کرده، همان مشکل اصلی است یا تنها نشانه و علامتی است که باید از طریق آن، مشکل اصلی را ردیابی کرد.
ویژگیهای مسئله تحقیق
اولین سطح از مسئله، صورت مبهمی از آن است و به همین دلیل، به آن مسئله میگوییم. این مشکل نیاز به صورتبندی دقیق منطقی دارد تا به مسئله تبدیل شود. انتخاب موفق مسئله در گرو معیار و شاخصههای خاصی مانند: محدود و مشخص بودن، مقید بودن، مورد علاقه بودن، سازگار بودن با توانایی محقق، دارای ساختار درست و محدود بودن است (مانند رابطۀ توسل با توحید عبادی). اگر مسئله، کلی و یا دارای متغیرها و مفاهیم متعددی باشد، تفسیر نتایج آن دشوار خواهد بود. بنابراین، مسئله باید به گونهای بیان شود که محدود باشد. کسی که درصدد مطالعه تطبیقی امامت در نزد معتزله، شیعه، اشاعره و اهلسنت است، خود را با مسائل بسیار متنوعی درگیر میکند. در چنین مواردی، صدها مسئله قابل تحقیق است و محقق، دچار سطحینگری میشود. اما با محدود کردن موضوع و حصر توجه به یک یا چند مسئله، محقق میتواند به تحقیقی عمیق و دقیق دست بزند.
مسئله باید نو، توجیهپذیر و از اولویت بالایی برخوردار باشد. مسائل نو، سبب تولید علم میشود. نوآوری محقق در طرح مسئله، شرط لازم تولید علم است. برای انجام یک کار دشوار و پیچیده، باید به مسئله تحقیق علاقه کافی وجود داشته باشد؛ زیرا هر گونه مواجهه منفعلانه یا خلاف علایق، کارایی تحقیق را به شدت کاهش میدهد، مسئله تحقیق نیز اگر با توانایی و امکانات محقق همساز نباشد به نتیجه دلخواهی نخواهد رسید.
مسئله باید واجد همه شرایط، قیدها، بندها و دامنه تحقیق نیز باشد. در واقع موضوع به خودی خود، ذو جانب است و شفافیت و وضوح خاصی ندارد، اما وقتی که به جنبه خاصی از آن توجه میکنیم، در واقع، موضوع را تحدید و به یک مسئله تبدیل کردهایم. برای نمونه، مشکلی مانند تورم و بیکاری از موضوعهایی هستند که به تجزیه و تبدیل شدن به مسئله نیاز دارند. «بیکاری» یک مشکل است و مسئلهای به نام «جذب نشدن فارغالتحصیلان دانشگاهی به بازار کار» وجود دارد و پاسخ حدسی آن، «ناهماهنگی بین فارغ التحصیلان و نیازهای بازار کار» است. پس از بررسیهای لازم این فرضیه در بستر عینی جامعه و دست یابی به نتیجه بررسیها، میتوان به نتایج تحقیق دست یافت و برای اصلاح، پیشنهادهایی را ارایه کرد. همچنین «طلاق» یک مشکل است و مسئلهای به نام «ازدیاد طلاق در زوجهای جوان» وجود دارد و پاسخ حدسی آن، «صبور نبودن و تحمل نکردن سختیهای پیش روی جوانان» است که پس از بررسیهای میدانی و مصاحبهای و تحلیل نتایج آن، به درستی یا نادرستی فرضیه تحقیق پی میبریم و در نهایت، یافتهها و راهکارهای لازم را ارایه میکنیم.
فرایند کلی یک مسئله پژوهش محور = مواجهه فعال با مشکل←تبدیل مشکل به مسئله ←تدوین فرضیهها یا پاسخ حدسی محقق به مسئله ←آزمون فرضیه ←نظریه یا پاسخ نهایی محقق به مسئله
با توجه به این فرایند، اگر مسئله یابی نشود و تنها با موضوع محوری، کار پژوهش به انجام برسد، این کار تنها میتواند مقدمهای باشد برای پژوهشهای مسئله محور؛ زیرا پژوهشهای موضوعی، کمتر به تولید علم میانجامد؛ زیرا جنبههای بسیاری دارد و پرداخت، کلی است. در حقیقت، موضوع پژوهی، بیشتر برای آموزش و اطلاع رسانی ترویجی مناسب است.
ناگفته نماند حتی در موضوع محوری هم از نظر مکان، محل، زمان و لایه بندی و تبارشناسی میتوان آن را محدود و با دقت بیشتری روی آن تحقیق کرد. موضوع را میتوان با طرح سؤال محدود کرد و پرسشها اگر خوشهای و زنجیروار باشند، موضوع بهتر تحدید میشود. سؤالها را میتوان به ترتیب مفهومی، توصیفی، توجیهی، تبیینی، تطبیقی، نقدی و راهبردی چیدمان کرد.
برخی از ویژگیهای مسئله تحقیق عبارتاند از:
1. محدود و مشخص بودن
مسئله باید محدود و مشخص باشد و مؤلفههای مفهومی آن نیز به شکلی آشکار و متمایز تعریفپذیر باشد. هر گونه ابهامی در صورت مسئله، موجب انحراف در فرایند پژوهش میشود. برای محدود کردن موضوع، میتوان سؤالهایی را طرح کرد تا موضوع به مسئله خاصی محدود شود. اگر مسئله، کلی و یا دارای متغیرها و مفاهیم متعددی باشد، تفسیر نتایج آن مشکل خواهد بود. بنابراین، باید مسئله محدود و مشخص باشد. دانشپژوهی که میخواهد ولایت را نزد شیعه و مذاهب اربعه اهل سنت به صورت تطبیقی بررسی کند، خود را با مسائل بسیار متنوع درگیر میکند. در این حال، بایستی دامنه موضوع را محدود و از زوایهای خاص، مانند «مأذون بودن در شفاعت، از دیدگاه فریقین» پژوهش را به انجام برساند.
2. تازه بودن
مسئله باید نو و تازه باشد؛ بهطوری که برای بررسی مجدد آن، توجیه کافی وجود داشته باشد. ضرورتهای اجتماعی و اولویت معرفتی، دو معیار مهم در تشخیص این امر و انتخاب مسئلهای جدید هستند. نوآوری محقق در طرح مسئله، شرط لازم تولید علم است.
در عرف پایاننامهنویسی، تحقیقی تکراری تلقی میشود که ریز موضوعهای آن با ریز موضوعها و مباحث تحقیقات پیشین، یکسان و دستاورد جدیدی به همراه نداشته باشد. پرداختن به موضوعهای تکراری، فایده و حاصلی ندارد. بنابراین، شایسته است که رویکرد محقق به موضوعها نو و ابتکاری باشد.
3. مورد علاقه بودن
هر گونه مواجهه منفعلانه و یا خلاف علایق، کارآیی تحقیق را کاهش و آنگونه که باید و شاید، ابعاد مسئله مورد واکاوی قرار نمیگیرد؛ زیرا محقق، انگیزه کافی برای انجام کار ندارد.
بیتردید، انجام تحقیق با دشواریهای فراوانی همراه است؛ به طوری که سختی و پیچیدگی، انگیزۀ انسان را برای ادامه کار کاهش میدهد و این امر زمانی تشدید میشود که موضوع مورد بررسی، مطابق علایق و سلیقۀ محقق نبوده و او از ابتدا، موضوع را متناسب با روحیات و علاقهمندیهای خود برنگزیده باشد.
4. هماهنگ با تواناییهای محقق
تحدید دامنه تحقیق، مرحله بندی پژوهش و افزایش آموزشهای پیش نیاز رساله، تدابیری مهم، در جهت انطباق بیشتر تواناییهای محقق با مسئله تحقیق است. اگر مسئله به گونهای باشد که کار گروهی و مشارکتی را میطلبد، باید به همان سمت و سو رهنمون شود.
محقق باید با توجه به سوابق مطالعه و توانایی علمی خود، به انتخاب موضوع بپردازد. به طور معمول، پژوهندگان مبتدی، به متنپژوهی نقادانه و یا مسئله پژوهی به معنای خاص آن در موضوعهای مستحدثه، ناآشنا و ناتواناند.
5. ساختار مناسب داشتن
مسئله را باید با تعبیری دقیق و ساختار درست بیان کنیم و از ایجاد هر گونه ابهامی بپرهیزیم.
اگر انتخاب موضوع یا مسئله، به درستی انجام شود، دستیابی به اهداف ممکن خواهد شد. در غیر این صورت، با انتخابی اشتباه، دچار سردرگمی و حیرانی خواهیم شد. برای نمونه:
موضوعهای پژوهشی زیر از جمله عناوینی هستند که به درستی انتخاب نشده و دارای نقاط ضعف و نارسایی هستند. متأسفانه در برخی از موارد به دلایلی به تحدید موضوع تحقیق توجه کافی صورت نمیگیرد و چه بسا در مواردی دیده شده که همین عناوین کلی موضوع تحقیق قرار گرفتهاند:
الف) بررسی و تحلیل آموزش در ایران و جهان
این موضوع، محدودیت نداشته و بسیار کلی است؛ زیرا با چهار مشکل زیر مواجه است:
یک ـ مشخص نیست چه مقطع آموزشی موردنظر است؛ آموزش را میتوان در مقاطع پیش دبستانی، دبستانی، راهنمایی و دبیرستان و عالی بررسی کرد.
دوـ مشخص نیست که کدام زمینه یا بُعد آموزشی موردنظر است؛ آموزش را میتوان از منظر اُفت تحصیلی، ترک تحصیل، حجم، ابعاد و عوامل، تجهیزات و لوازم کمک آموزشی و نحوه کاربرد آنها بررسی کرد. همچنین به نسبت فراگیران و مربیان و ویژگیهای اساسی آنها همچون: سن، جنس، میزان تحصیلات و سابقه خدمت و میزان فعالیتهای علمی و… نیز مورد مطالعه قرار میگیرد.
سه ـ مشخص نیست که آموزش، در کدام دوره در ایران مورد توجه محقق است؛
چهار ـ مشخص نشده که منظور از جهان، کدام کشور یا کشورهاست.
ب) تاریخ تمدن اسلامی
به این موضوع نیز اشکالهای زیر وارد است:
یک ـ مشخص نشده که کدام مقطع از تاریخ تمدن اسلامی مورد نظر است؛
دوـ تاریخ تمدن را از دیدگاه کدام یک از مکاتب اسلامی مورد مطالعه قرار میدهد؛
سه ـ تاریخ تمدن اسلامی در کدام دوره مورد توجه است؛
چهار ـ تمدن اسلامی در تاریخ کدام کشور یا کشورهای اسلامی مورد نظر است؛
پنج ـ مشخص نکرده که چه مسئلهای را در طول تاریخ تمدن اسلامی جست و جو میکند.
ج) پیوند تاریخ و حدیث
این هم عنوانی مبهم است؛ زیرا افراد، تفاسیر گوناگونی از آن خواهند کرد. هر دو واژه تاریخ و حدیث به شکلی مبهم به کار رفته است. آیا مراد از حدیث، حدیث مصطلح اهل سنت است یا شیعه؟ و تاریخ، مربوط به کدام ادوار است و در کدام حیطه و گستره جغرافیایی باید مورد توجه قرار گیرد؟!
با تجزیۀ یک مشکل به ابعاد آن، بهتر و سریعتر میتوان از این نقیصهها رهایی یافت؛ برای نمونه، در همین موضوع اخیر، ابعاد مشکل را میتوان چنین در نظر گرفت:
یک ـ تأثیر فهم تاریخی بر فهم حدیث؛
دو ـ تأثیر فهم حدیثی بر فهم تاریخی؛
سه ـ تأثیر روش شناختی علم حدیث (روش اسناد روایی) بر تاریخنگاری؛
چهار ـ تأثیر اسنادی تاریخ نگاری آغازین در دورۀ اسلامی از حدیث.
در ضمن، باید به دورۀ مورد مطالعه و نظرگاه یک مکتب خاص نیز توجه داشت تا با تمرکزبخشی به تحقیق، از پراکندگیهای احتمالی جلوگیری شود.
مشاهده شده در سایت پویش مرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران
سلام خسته نباشی خدا قوت مطالب زیبا وکاربردی هستند.